صبر بر معصیت

صبر بر معصيت از اقسام ديگر صبر سخت‌تر است، آن‌چنان که حضرت امير(ع) مي‌فرمايند:

«الصّبرُ: امّا صبرٌ عَلَی المُصيبَةِ، اَو عَلَی الطّاعةِ اَو عَنِ المَعصِيَةِ وهذا القِسمُ الثالِثُ أعلی درجةً مِن القِسمَينِ الأوََّلينِ؛ صبر، يا صبر بر مصيبت است يا بر انجام طاعت يا ترک معصيت که نوع سوم آن از دو گونه نخست برتر است.»[1]

دليل سخت‌تر بودن صبر بر معصيت آن است که انسان با ميل به شهوات سرشته شده است و به شدت به آنها عادت دارد. حکمت وجود اين اميال در انسان براي قوام زندگي پيشرفت او است؛ اما وظيفه انسان عاقل کنترل آنها و هدايتشان در مسير صحيح رضايت الهي مي‌باشد، نه سرکوب آن‌ها. کنترل اميال و شهوات به نحوي که نه سرکوب شده و نه طغيان کرده و وارد وادي معصيت شوند، امري است بس دشوار و طاقت فرسا. هم‌چنين صبر بر معصيت ثواب بيشتري نسبت به دو قسم ديگر دارد زيرا عدم صبر بر معاصي و ورود به وادي گناه، انسان را به بازي گرفتن و تکذيب و حتي بالاتر از آن تمسخر دين و آيات الهيمي‌کشاند:

«ثُمَّ كَانَ عَٰقِبَةَ ٱلَّذِينَ أَسَٰٓـُٔواْ ٱلسُّوٓأَىٰٓ أَن كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ بِهَا يَسۡتَهۡزِءُونَ؛ سپس سرانجام كساني كه اعمال زشت مرتكب شدند به جايي رسيد كه آيات خدا راتكذيب كردند وآن ‌رابه مسخره گرفتند.»[2]

معصيت انسان را خوار و خفيف مي‌کند و از چشم همه مي‌اندازد، ولي صبر و تحمل بر معاصي و طاعات و عبادات، انسان را نزد همه عزيز و سرافراز و با عزّت مي‌نمايد:

«هركس مي‏خواهد بدون آن‌كه مالي در كف داشته باشد بي‏نياز باشد و بدون آن‌كه فاميل و عشيره‏ و خدم و حشمي داشته باشد عزيز و محترم باشد و بدون آن‌كه در رأس يك قدرت اجتماعي باشد و پستي را قبضه كرده باشد مهابت و صلابت داشته باشد، راهش اين است كه خود را از خواري معصيت و گناه خارج كند و به عزت طاعت پروردگار بپيوندد.

انسان با انجام معصيت مي‌خواهد سريع به خواسته‌هاي دلش برسد، اما غافل از اين است که با اندکي صبر و خويشتن‌داري اگر مصلحتش باشد نه تنها به خواسته خود در اين دنيا مي‌رسد، بلکه در آخرت هم مأجور خواهد بود.

ميرداماد و صبر بر آتش شهوت

مير داماد يکي از آن کساني است که با کنترل خود و فايق آمدن بر هوا و هوسش، هم در اين دنيا با عزت و احترامي فراوان به کام دل رسيد و هم در پيشگاه خداوند منّان سربلند و سرافراز شد.

استاد حاج حسين انصاريان در جلد هشتم از کتاب عرفان اسلامي که شرحي جامع بر مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه مي‌باشد آورده است:

«در كتابي كه فيلسوف بزرگ، عارف عامل، علامه طباطبائي صاحب تفسير الميزان مقدمه‌اي بر آن نگاشته بود آمده است: عباس صفوي در شهر اصفهان از همسر خود سخت عصباني شده و خشمگين مي‌شود، در پي غضب او، دخترش از خانه خارج شده و شب برنمي‌گردد، خبر بازنگشتن دخترکه به شاه مي‌رسد، بر ناموس خود كه از زيبائي خيره‌كننده‌اي بهره داشت سخت به وحشت مي‌افتد، ماموران تجسّس در تمام شهر به تكاپو افتاده ولي او را نمي‌يابند. دختر به وقت خواب وارد مدرسه طلاّب مي‌شود و از اتفاق به در حجره محمدباقر استرآبادي كه طلبه‌اي جوان و فاضل بود مي‌رود، در حجره را مي‌زند، محمدباقر در را باز مي‌كند، دختر بدون مقدمه وارد حجره شده و به او مي‌گويد از بزرگزادگان شهرم و خانواده‌ام صاحب قدرت، اگر در برابر بودنم مقاومت كني تو را به سياست سختي دچار مي‌كنم. طلبه جوان از ترس او را جا مي‌دهد، دختر غذا مي‌طلبد، طلبه مي‌گويد جز نان خشك و ماست چيزي ندارم، مي‌گويد بياور. غذا مي‌خورد و مي‌خوابد. وسوسه به طلبه جوان حمله مي‌كند، ولي او با پناه بردن به حق دفع وسوسه مي‌كند، آتش غريزه شعله مي‌كشد، او آتش غريزه را با گرفتن تك تك انگشتانش به رويآتش چراغ خاموش مي‌كند، مأموران تجسّس به وقت صبح گذرشان به مدرسه مي‌افتد، احتمالبودن دختر را در آن‌جا نمي‌دادند، ولي دختر از حجره بيرون آمد، چون او را يافتند با صاحب حجره به عالي‌قاپو منتقل كردند.(شاه) عباس صفوي از محمدباقر سئوال مي‌كند ديشب، در برخورد با اين چهره زيبا چه كردي؟ وي انگشتان سوخته را نشان مي‌دهد، از طرفي خبر سلامت دختر را از اهل حرم مي‌گيرد، چون از سلامت فرزندش مطلع مي‌شود، بسيار خوشحال مي‌شود، به دختر پيشنهاد ازدواج با آن طلبه را مي‌دهد، دختر نيز که ازشدت پاكي آن جوانمرد بهت زده بود، قبول مي‌كند. بزرگان را مي‌خوانند و عقد دختر را براي طلبه فقير مازندراني مي‌بندند و از آن به بعد است كه او مشهور به ميرداماد مي‌شود و چيزي نمي‌گذرد كه اعلم علماي عصر گشته و شاگرداني بس بزرگ، هم‌چون ملاصدراي شيرازي، صاحب «اسفار» و كتب علمي ديگر تربيت مي‌كند.»

اگر ميرداماد آن شب صبر پيشه نکرده و پيرو هوا و هوس خود مي‌شد، امکان داشت يک شب به کام دلش مي‌رسيد اما براي هميشه تاريخ رسوا و بي‌آبرو مي‌شد و اگر از دست شاه هم جان سالم به در مي‌برد بايد عمري ذليلانه و با خفّت و خواري زندگي خود را به سر مي‌برد، اما شبي خويشتن‌داري نمود و در عوض ثمرات و برکاتي اين‌چنين شامل حالش شد؛ و اين فقط مختص به ميرداماد نيست و يک استثناي تاريخي محسوب نمي‌شود، بلکه يک سنّت جاري الهي است که خداوند صابرين(به ويژه صابرين در برابر معاصي) را خيلي سريع به پاداش مي‌رساند .

نمونه‌اي ديگر از اين موضوع داستان يوسف صديق× مي‌باشد که ذکر خيرش جاودانه شده است و نيازي به بيان مجدد آن نيست؛

در ادامه به بيان مصداقي ديگر در اين باره مي‌پردازيم:

جوان شکسته‌بندِ معروف قمي و فرار از گناه

يکي ديگر از قهرمانان عرصه صبر بر معصيت، جوان پاک‌دامني است که شرح مقاوت جانانه‌اش در برابر گناه زشت زنا را آيت‌الله بهجت&اين‌گونه نقل مي‌کند: «کار به جايي رسيده است که در ابتلائات هم، حال دعا کردن نداريم! حدود سي ـ چهل سال پيش، جوان شکسته‌بندي در قم نقل کرد که: روزي زن محجّبه‌اي به در مغازه من آمد و اظهار داشت که استخوان پايم از جا در رفته ومي‌خواهم آن‌را جا بيندازي؛ ولي در بازار نمي‌شود؛ چون مي‌ترسم صدايم را افراد نامحرم بشنوند. اگر اجازه مي‌دهي، به منزل برويم. قبول کردم و حدود سيصد توماني را که در دخل داشتم با خود برداشتم و درِ مغازه را بستم و به دنبال آن زن، روانه شدم، تا اين‌که به منزل ايشان وارد شديم. آن زن درِ خانه را از داخل بست و بر روي رختخواب دراز کشيد. و من به قسمت مچ پايش دست گذاشتم و گفتم: اين جاست؟ گفت: بالاتر! مقداري بالاتر! متوجه شدم که قصد ديگري دارد، و خودِ او رسما مرا به ... دعوت نمود. درِ خانه را هم از داخل بسته بود، و مرا نيز تهديد مي‌کرد که: در صورت مخالفت، به جوان‌هاي بيرون منزل، خبر مي‌دهم تا به خدمتت برسند!

به او گفتم: سيصد تومان همراه دارم. بيست تومان هم در مغازه دارم. همه را به تو مي‌دهم. دست بردار. فايده نداشت. پيوسته اصرار مي‌نمود و تهديد مي‌کرد. از سوي ديگر، آن زن، آن‌قدر به من نزديک بود که حالِ دعا و توسل هم نداشتم، به گونه‌اي که گويا بين من و دعا، حائل و مانعي ايجاد شده بود.

سر انجام به حسب ظاهر، به خواسته او تن دادم و حاضر شدم و اظهار رضايت نمودم و او را به گونه‌اي از خود دور کردم و براي تهيه چيزي فرستادم. در اين هنگام، حالِ دعا پيدا کردم. فورا به امام رضا× متوسل شدم که: اگر عنايتي نفرمايي و مرا نجات ندهي و اين بلا را رفع نکني، دست از شغلم برمي‌دارم!

گويا آن جوان به قصد تقرّب و قضاي حوائج مؤمنين اين(شغل) را از آن حضرت تقاضا کرده بود و آن شغل هم به نظر و توجه آن حضرت بوده است.

مي‌گفت در همين اثنا ديدم سقف دالان، شکافته شد و پيرزني از سقف به زير آمد. فهميدم توسّلم مستجاب شد.

در اين حين، زن صاحب‌خانه هم آمد. به پيرزن گفت: چه مي‌خواهي و براي چه آمده‌اي؟ گفت: در اين همسايگي، نزديک شما، وضع حمل نموده‌اند. آمده‌ام مقداري پارچه ببرم.گفت: از کجا آمده‌اي؟ گفت از درِ خانه! با اين که من ديدم از سقف وارد شد!

در هر حال، آن دو با هم به گفتگو پرداختند و من هم فرصت را غنيمت شمرده، به سمت در منزل، پا به فرار گذاشتم. زن به دنبالم آمد و گفت: کجا مي‌روي؟ گفتم: مي‌روم در خانه را ببندم. گفت: من، در رابسته‌ام.گفتم: آري! به همين که پيرزن از آن، وارد خانه شد؟! به سرعت به سوي در رفتم و از خانه و از دست او نجات يافتم. وقتي مطلع شد که فرار مي‌کنم، از پشت سر، يک فحش به من داد و آب دهان به سويم انداخت، که در آن حال، براي من، از حلوا شيرين‌تر بود.»[3]

عاقبت برسيساي عابدِ مغلوب معصيت

اما برعکس امثال يوسف صدّيق(ع) و ميرداماد و ...که با اندکي استقامت براي ابد سربلند و سرفراز گرديدند، اشخاصي مثل برسيساي عابد هستند که براي لحظه‌اي هوسراني و عدم مقاومت در برابر وسوسه‌هاي شيطان و خواهش دلشان،در دنيا و آخرت زيانکار شدند و خفّت و ذلّت هر دو سرا را براي خود خريدند، بدا به حالشان که چه بد معامله‌اي کرده و چه بد عاقبتي کسب نمودند.

خدايا پناه مي‌بريم به تو از سوء عاقبت.

مفسرين آيه 16 از سوره مبارکه حشر را که در ادامه خواهد آمد شرح حال او دانسته‌اند.

طبرسي رحمه اللّه از ابن عباس روايت نموده كه: «عابدي در بني اسرائيل بود كه او را برسيسا مي‏گفتند. سال‌ها عبادت پروردگار كرد تا آن ‌كه مستجاب الدعوه شد و بيماران و ديوانگان را نزد او مي‏آوردند و او دعا مي‏كرد و آنها شفا مي‏يافتند. پس زني از اشراف را جنون عارض شد. به نزد او آوردند كه دعا كند و آن زن برادراني داشت. چون آن زن را نزد او گذاشتند، شيطان او را وسوسه كرد تا عاقبت با او زنا نمود وحامله شد. ترسيد كه رسوا شود،آن زن را كشت و دفن نمود. پس شيطان به نزد برادران او آمده گفت:

عابد با خواهر شما زنا نموده، به جهت رسوائي او را كشته و دفن نموده در فلان موضع. اين سخن را به يكديگر گفتند، خبر منتشر شد تا به سلطان رسيد. پس شاه با مردمان به معبد او رفتند و بر آن حال مطلع شدند، و او اقرار نمود كه من چنين كردم. پس شاه امر نمود او را بردار كشيدند. شيطان ممثّل شده نزد او آمده گفت: من تو را به اين بليه گرفتار كردم و رسوا نمودم، اگر اطاعت من كني تو را از كشتن خلاص نمايم. عابد گفت: در چه باب اطاعت تو بكنم؟

گفت: مراسجده كن. عابد گفت: چگونه تو را سجده كنم با اين حال؟

گفت: اشاره كن. پس به اشاره سجده نمود براي شيطان و كافر شد. شيطان از او بيزاري جست و او را كشتند، چنان ‌چه آيه شريفه اشاره به اين قصه است:

«كَمَثَلِ ٱلشَّيۡطَٰنِ إِذۡ قَالَ لِلۡإِنسَٰنِ ٱكۡفُرۡ»[4]

اين قضيه عبرت و تذكري است به مكائد شيطان كه شخص مؤمن عاقل، غافل نبايد باشد.

در فرمايشات خداي تعالي به حضرت موسي× نيز آمده است: «مادمت لاتري الشّيطان ميّتا فلا تأمن مكره؛ مادامي كه علم پيدا نكردي كه شيطان مرده است، پس ايمن مباش از مكر او»[5]

امام باقر(ع) بر اساس روايتي که در زير مي‌آيد بهشت را پيچيده در سختي و ناگواري‌ها و جهنم را مزين به لذات و شهوات مي‌دانند:

«الجنّة محفوفة بالمكاره‏ و الصّبر، فمن صبر على المكاره في الدّنيا دخل الجنّة. و جهنّم محفوفة باللّذّات و الشّهوات فمن اعطى نفسه لذّتها و شهوتها دخل النّار؛ بهشت در ميان ناگواري‏ها و شكيبايي است. پس هركه در دنيا بر ناگواري‏ها صبر كند وارد بهشت مي‌شود و جهنم در ميان لذت‏ها و شهوت‏ها است، پس هر كس هر لذت و شهوتي را كه دلش خواست پي‌گيري نمود(بدون در نظر داشتن حلال و حرام الهي)وارد جهنم شود.»[6]

 

برگرفته از کتاب "مقام صبر" نوشته امید آقایی

 

 



[1]. ابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة، ج1، ص320.

[2]. روم، آيه10.

[3]. محمدي ري شهري، زمزم عرفان، ص150ـ151. با اندکی تغییر

[4]. حشر، آيه16.

[5]. تفسيراثناعشري،ج‏13،ص 109 و همچنين الدرالمنثور،ج 6،ص 30 به نقل از الميزان، تفسير سوره حشر، آيه16.

[6]. جناتي، آرام بخش دل داغديدگان(ترجمه مُسكّن الفؤاد)، ص116.

سوال

سوال کرده اند که چهار روز پریود میشوند آیا اشکالی دارد؟

نه اشکالی ندارد در ضمن برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد وظایفتان به رساله عملیه مرجع خود رجوع کنید.

همچنین سوال کرده اند سکس درد دارد؟  اگر منظور شما مربوط به شب زفاف (اولین آمیزش) است بله مقداری درد دارد اما با رعایت طرف مقابل شما آنچنان دردی ندارد.

سلام ممنون که جواب دادید کمی اروم شدم هم من هم نامزدم نگران بودیم واقعاشرمنده ام که اینجورحرف هاروزدم من چندتاسوال دیگه داشتم ایامنی تماش یکباره خارج میشوداحتمال اینکه درصورت مالش کمی ازان خارج شده باشدوجوددارد؟ایاابی که قبل ازمنی خارج میشود که نامزدم گفت ابه عشقه باعث بارداری میشود؟درصورت درخواست دوباره ازسوی نامزدم چگونه منصرفش کنم؟بازم ممنون

سلام. آبی که قبل از منی خارج میشود باعث حاملگی نمیشود اما اگر آمیزش برای بار دوم باشد و قبل از آن هم مرد ادرار نکرده باشد تا مجرای ادرار از منی پاک شده باشد امکان حاملگی هست. اما این که گفته اید محرم نیستید ارتباط شما ایراد دارد و نزدیکی هم زنا محسوب میشود لذا باید هر چه سریعتر به این رابطه پایان دهید در ضمن اگر اسلام محدودیتهایی در این میان قایل شده به نفع دختر است چون کسی که ضرر زیان شدید و گاهی غیر قابل جبران میبیند زن میباشد. بنابر این شما یا خانواده هایتان را برای ازدواج راضی کنید یا به این رابطه پایان دهید و با توکل بر خدا منتظر تقدیرتان باشید که خدا هیچ گاه بد بندگانش را نمیخواهد. راه راضی کردن طرف مقابلتان هم این است که به او بگویید متوجه شده اید که رابطه ما غیر شرعی بوده و به همین خاطر دیگر راضی به تداوم آن نیستید. موفق باشید. در ضمن ایمیلتان ایراد دارد هر چه سعی میکنم جوابتان ارسال نمیشود

سوال

سلام من بست ونهم فروردین پریودشدم هفته ی گذشته که هفته ی سوم سیکل قاعدگی ام بودبانامزدم روزسه شنبه وچهارشنبه نزدیکی داشتم امانه دخول فقط مالش باالت تناسلی اش ابش درپلاستیک خارج شدبیست روزازپاک شدنم میگذره قبلاچندروزقبل ازمریض شدن دردداشتم امااین بارندارم ایامن باردارشده ام؟ اگرشده ام چه کارمیتوانم بکنم؟لطفاجوابم روزودبدیدچندشبه خواب ندارم باتشکر.

سلام علیکم. اگر منی داخل واژن نریخته باشد شما حامله نیستید . در ضمن استرس باعث تاخیر پریود میشود.

سوال

من باید به سن تکلیف رسیده باشم ولی هیچی از احکام بد نمی دانم راهنمایی ام کنید.

سلام. من نمیدانم شما در چه زمینه ای راهنمایی میخواهید اما به طور
کلی در رساله توضیح المسایل مراجع تقلید همه احکام توضیح داده شده است.

سلام ایاخوردن الت مردتوسط زن حرام است وبرعکس؟

نه حرام نیست

فرج چیست

سوال نموده اند فرج چیست؟

آلت زنانگی را فرج میگویند

سوال

سلام راسیتش من عقدم موقت میخواستم بگویم مثلا با قرار دادن الت بین پاهای زن یا بازی کردن بازن یا دربین باسن قرار دهد یعنی داخل نکند بین گوشتها عقب جلو کند ومنی از من خارج شود مشکل دراد لطفا نظر مراجع را بیاورید که برایم خیلی مهم است.

با سلام. عقد موفقت و دایم هيچ فرقی با هم از نظر داشتن ارتباطات ندارند مگر اینکه شرط شده باشد که مثلا دخول انجام نشود یا اینکه این عقد فقط به شرط  صحبت کردن است و هیچ ارتباطي نباشد . اما اگر شرطی نشده باشد هر طور ارتباطي حلال است.

سوال

سلام
خسته نباشيد
من با همسرم نزديكي كرده ام و بعلت استفاده از كاندم تاخيري همسرم ارضاع شد ولي من ارضاع نشدم يعني مني از التم خارج نشد حال اگر بخواهم نماز بخوانم بايد غسل كنم يا احتياجي به غسل نيست.
متشكرم 
 
سلام علیکم
شرط جنابت دخول یا خروج مني است .هر کدام از اينها باعث جنابت میشود و غسل هم واجب ميگردد. پس اگر دخول نموده اید و حتي منی هم خارج نشده باشد باز غسل بر شما واجب است.

آیا خوردن منی باعث حاملگی می شود؟

در پاسخ سوال بالا باید برای چندمین بار بگوییم که منی نجس است مثل مدفوع انسان و در نتیجه خوردن آن هم حرام است اما باعث حاملگی نمی شود